ماه خدا با برکت و رحمت به سوی شما روی آورد
صبح روز یکشنبه از خونه که زدم بیرون احساس کردم شهر حال و هوای دیگه ای داره همه قسمت های شهر گویا تغییر کرده بود آدم یه احساس خاصی داشت؛ آرامش خاصی توی چهره مردم به چشم می خورد مثل این که اتفاق تازه ای قراره بیفته رفتارها با دیروز فرق کرده بود بازار تره بار خیلی شلوغ بود همه درحال خرید بودند برخی مغازه ها شلوغ بود مردم صف بسته بودند گویا قراره قحطی بیاد رفتار مردم با هم فرق کرده بود گویا خوشحال بودند آقا مگه قراره عید برسه خرید ها مال چیه خوشحالی مال چیه ؟
مغازه های اغذیه فروشی داشتند یواش یواش جمع می کردند تا برای یک ماه مغازه رو تعطیل کنند برخی هم در تدارک کار جایگزین جدید بودند.
وقتی می اومدم سر کار آبدارچی جلومو گرفت و گفت: می خواستم بپرسم امروز سماور رو آتیش کنیم یا نه ؟
مگه چه خبره
رفتم مغازه برای دخترم یه قمقمه بخرم زنگ زدم که چه مدلی بگیرم ؟ گفت: فعلا منصرف شدم قمقمه نمی خوام.
گفتم چرا؟ گفت : دیگه لازم نیست مگه نمی دونی فردا ماه رمضان شروع می شه ماه میهمانی خدا ماه روزه گرفتنه کسی آب نمی خوره!
بله دوستان!
با آمدن ماه رمضان همه چیز بهم می خوره و دگرگون می شه از مغازه ها گرفته تا تصمیمات مردم .
از مقررات محل کار و مدرسه گرفته تا رفتار و چهره مردم.
همه چیز دگرگونه دل ها هم دگرگونه
همه چیز رنگ خدایی به خودش می گیره وای که چقدر رنگ خدایی قشنگه ای کاش همیشه ماه رمضون بود ای کاش همیشه رنگ خدایی تو مردم باقی بمونه صبفة الله و من احسن من الله صبغة به که چقدر نیکو است رنگ خدایی
اگه روزه در ماه رمضان هیچ ثمری نداشته باشه جز همین کافیه.
متنی را درباره حکمت های روزه گرفتن در ماه رمضان توی وبلاگ دیگه ام نوشتم بخونید